قلازارهلغتنامه دهخداقلازاره . [ ق َ رَ /رِ ] (اِ) قلاژاره . پرنده ای است سیاه و سپید از جنس کلاغ که او را کلاغ پیسه و عکه خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ). کلاژاره
قلاژارهلغتنامه دهخداقلاژاره . [ ق َ رَ / رِ ] (اِ) قلازاره . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به قلازاره شود.
قیاوارلغتنامه دهخداقیاوار. (اِ)بر وزن سزاوار بمعنی کار و شغل و عمل و صنعت . (برهان ) (آنندراج ). مصحف فیاور. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
قلیاباریalkalosisواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که براثر افزایش غلظت قلیا یا کاهش ذخایر اسیدی در خون و بافتهای بدن ایجاد و به افزایش پ.هاش خون منجر میشود
قلازارهلغتنامه دهخداقلازاره . [ ق َ رَ /رِ ] (اِ) قلاژاره . پرنده ای است سیاه و سپید از جنس کلاغ که او را کلاغ پیسه و عکه خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ). کلاژاره
قلاژارهلغتنامه دهخداقلاژاره . [ ق َ رَ / رِ ] (اِ) قلازاره . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به قلازاره شود.
قیاوارلغتنامه دهخداقیاوار. (اِ)بر وزن سزاوار بمعنی کار و شغل و عمل و صنعت . (برهان ) (آنندراج ). مصحف فیاور. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
قلیاباری تنفسیrespiratory alkalosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قلیاباری ناشی از افزایش تنفس و از دست رفتن کربندیاکسید
قلیاباری خونکاستیcontraction alkalosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قلیاباری سوختوسازی ناشی از بازجذب آب و سدیم در پی کاهش حجم خون در کلیهها