قلچاقلغتنامه دهخداقلچاق . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) دستانه ٔ آهنی که لشکریان دارند. (آنندراج ) : ز قلچاق چیزی دگر نیست به که ساعد از او یافت دست زره به معنی بود گرچه دست یلان به صورت ب
قولجاقلغتنامه دهخداقولجاق . [ ] (ترکی ، اِ) سلاحی است که از فولاد ساخته در روز جنگ بر ساعد بندند. (سنگلاخ ). رجوع به قلچاق شود.