قلونیةلغتنامه دهخداقلونیة. [ ق َ ی َ ] (اِخ ) شهری است به روم و میان آن و قسطنطنیه شصت برید فاصله است .سیف الدوله در جنگهای خود به سال 335 هَ . ق . بدان رسید و ابوفراس درباره ٔ آن
قشونیةلغتنامه دهخداقشونیة. [ ق َ نی ی َ ] (ع ص ) از شتران ، شتری است که دارای پوستی نازک و دهانی تنگ باشد. (اقرب الموارد). در منتهی الارب آمده : قشونیة بضم و شدّ الیاء؛ شتر تنک و
قشونیةلغتنامه دهخداقشونیة. [ ق ُ نی ی َ ] (ع ص ) شتر تنک و سبک پوست و تنگ دهن . (منتهی الارب ). رجوع به قَشونیّة شود.
قلوذیهلغتنامه دهخداقلوذیه . [ ق َ ل َ ی َ ] (اِخ ) قلعه ای است محکم نزدیک ملطیه که ویران شد و حسن بن قحطبه در عصر منصور عباسی بسال 141 هَ . ق . آن را ساخت . بطلمیوس صاحب مجسطی بدا
قلوریةلغتنامه دهخداقلوریة. [ ق ِل ْ ل َ ی َ ] (اِخ ) جزیره ای است در مشرق سیسیل و ساکنین آن همه اروپائی هستند. این جزیره دارای شهرهای بسیار بزرگ است . از جمله شهرهای این جزیره است
قمونیةلغتنامه دهخداقمونیة. [ ق َ ی َ ] (اِخ ) شهری است به افریقیه و بعضی گویند شهری است معروف به سوس المغرب . (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
قشونیةلغتنامه دهخداقشونیة. [ ق َ نی ی َ ] (ع ص ) از شتران ، شتری است که دارای پوستی نازک و دهانی تنگ باشد. (اقرب الموارد). در منتهی الارب آمده : قشونیة بضم و شدّ الیاء؛ شتر تنک و
قشونیةلغتنامه دهخداقشونیة. [ ق ُ نی ی َ ] (ع ص ) شتر تنک و سبک پوست و تنگ دهن . (منتهی الارب ). رجوع به قَشونیّة شود.
قلوذیهلغتنامه دهخداقلوذیه . [ ق َ ل َ ی َ ] (اِخ ) قلعه ای است محکم نزدیک ملطیه که ویران شد و حسن بن قحطبه در عصر منصور عباسی بسال 141 هَ . ق . آن را ساخت . بطلمیوس صاحب مجسطی بدا
قلوریةلغتنامه دهخداقلوریة. [ ق ِل ْ ل َ ی َ ] (اِخ ) جزیره ای است در مشرق سیسیل و ساکنین آن همه اروپائی هستند. این جزیره دارای شهرهای بسیار بزرگ است . از جمله شهرهای این جزیره است
قمونیةلغتنامه دهخداقمونیة. [ ق َ ی َ ] (اِخ ) شهری است به افریقیه و بعضی گویند شهری است معروف به سوس المغرب . (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).