قلقانهلغتنامه دهخداقلقانه . [ ق ُل ْ ل ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) غلامانه . خدمتانه . حق العمل . رجوع به قلق شود.
قلشانةلغتنامه دهخداقلشانة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) شهری است در افریقیه ، یا نزدیک بدان . (معجم البلدان ).
قلسانةلغتنامه دهخداقلسانة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در اندلس از توابع شذونه و جایی است که در آن دو رود بیطه و لکه به هم می پیوندند، و تا شذونه 21 فرسنگ فاصله دارد.(معجم الب
قلقنهلغتنامه دهخداقلقنه . [ ق ُ ق ُ ن َ ] (معرب ، اِ) جراحتی است که در پای اسب و استر و امثال آن بهم میرسد. (برهان ).
قلشانةلغتنامه دهخداقلشانة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) شهری است در افریقیه ، یا نزدیک بدان . (معجم البلدان ).
قلسانةلغتنامه دهخداقلسانة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در اندلس از توابع شذونه و جایی است که در آن دو رود بیطه و لکه به هم می پیوندند، و تا شذونه 21 فرسنگ فاصله دارد.(معجم الب
قلقنهلغتنامه دهخداقلقنه . [ ق ُ ق ُ ن َ ] (معرب ، اِ) جراحتی است که در پای اسب و استر و امثال آن بهم میرسد. (برهان ).