قلعه دهلغتنامه دهخداقلعه ده . [ق َ ع َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 12هزارگزی شمال بستان آباد در مسیر شوسه ٔ اردبیل به تبریز. موقع جغرا
قلعه ده خانجانلغتنامه دهخداقلعه ده خانجان . [ ق َ ع َ دِه ْ ] (اِخ )دهی است از دهستان دینور بخش شهرستان کرمانشاهان و فعلاً مخروبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
قلعه حاجی ده ملالغتنامه دهخداقلعه حاجی ده ملا. [ ق َ ع َ دِه ْ م ُل ْ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود، واقع در 25000گزی جنوب باختری شاهرود به دامغان . موقع ج
قلعهگویش اصفهانی تکیه ای: qalɂa طاری: qalɂa طامه ای: qa:le طرقی: qalɂa / qaɂla کشه ای: qa:la نطنزی: qalɂa / qala
قلعه ده خانجانلغتنامه دهخداقلعه ده خانجان . [ ق َ ع َ دِه ْ ] (اِخ )دهی است از دهستان دینور بخش شهرستان کرمانشاهان و فعلاً مخروبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) یکی از نبیرگان سلطان محمود غزنوی که در قلعه ٔ دهک محبوس شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 403).
خالدلغتنامه دهخداخالد. [ ل ِ ] (اِخ ) یکی از نه نبیره ٔ سلطان محمود غزنوی است . در زمان استیلاء طغرل نامی بر خراسان که از غلامان سلطان محمود و بنام طغرل کافرنعمت مشهور است ، این
شجاعلغتنامه دهخداشجاع . [ ش ُ ] (اِخ ) ابن غزنوی . طغرل کافرنعمت از غلامان محمودی بر عبدالرشیدبن محمودغزنوی عاصی شد و او را بکشت گروهی از شاهزادگان محمودی و مسعودی در قلعه ٔ دهک
ناروسنگرلغتنامه دهخداناروسنگر. [ ] (اِخ ) (سردار...)ناروسنگر یا ناره شنگر نام یکی از سرداران احمدشاه درانی است که او را به کوتوالی قلعه ٔ دهلی مأمور نموده بوده . رجوع به مجمل التوا