قلعه النگلغتنامه دهخداقلعه النگ . [ ق َ ع َ اُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 67 هزارگزی شمال فریمان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آ
قلعه ٔ الموتلغتنامه دهخداقلعه ٔ الموت .[ ق َ ع َ ی ِ اَ ل َ ] (اِخ ) نام قلعه ای در قهستان دیلم که حسن بن زید در شهور ستة و اربعین و مأتین (246 هَ . ق .) بنا کرده و در اصل آله موت است
قلعه الاردلغتنامه دهخداقلعه الارد. [ ق َ ع َ اَ ] (اِخ ) یکی از منازل بین راه ری تا آمل . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 209 از المسالک و الممالک ).
قلعه جوق الفلولغتنامه دهخداقلعه جوق الفلو. [ ق َ ع َ اِ ل َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه ، واقع در 23هزارگزی جنوب بخش و 17هزارگزی شوسه ٔ تبریز به میانه . موقع
قلعة ابی الحسنلغتنامه دهخداقلعة ابی الحسن . [ ق َ ع َ ت ُ اَ بِل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) قلعه ای است بزرگ نزدیک صیدا و شام و آن را یوسف بن ایوب فتح کرد. (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
قلعه نو فلک الدینلغتنامه دهخداقلعه نو فلک الدین . [ ق َ ع َ ن ُ ف َ ل َ ک ِدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان همت آباد بخش حومه ٔ شهرستان بروجرد، واقع در 5 هزارگزی جنوب خاوری بروجرد و یکهزار گ
خدادوستلغتنامه دهخداخدادوست . [ خ ُ ] (اِخ ) وی پسر مصاحب بیگ افغانی است . در جنگی که بحوالی قلعه ٔ ناحیه ٔ النگ افغانستان اتفاق افتاد و همایون شاه پادشاه بابری هندوستان قصد حمله ب
آلنگلغتنامه دهخداآلنگ . [ ل َ ] (اِ) مورچال . گوی که در اطراف قلعه ، گاه محاصره و تسخیر آن حفر کنند. || دیواری که برای حفظ سپاه کشند. سنگر. || حاجز و حوالی که سازند حفظ قلعه را.
النگلغتنامه دهخداالنگ . [ اَ ل َ ] (اِ) همان آلنگ یعنی مورچال است . (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا). دیوار قلعه گیری . (غیاث اللغات ). پناه و دیواری باشد که برای گرفتن قلعه و محاف
النگلغتنامه دهخداالنگ . [ اَ / اُ ل َ ] (اِخ ) در تاریخ حبیب السیر اسمهایی بدین صورت آمده است : النگ خرقان ، النگ بسطام ، آق النگ همدان ، النگ آقا، النگ سهند، النگ شاه نشین ، ال
القاص میرزالغتنامه دهخداالقاص میرزا. [ اِ ] (اِخ ) (922 - 984 هَ . ق .) پسر شاه اسماعیل اول و برادر شاه طهماسب از سلاطین صفویه ٔ ایران بود. در زمان سلطان سلیمان قانونی به دولت عثمانی م