قلعلغتنامه دهخداقلع. [ ق َ ل َ ] (اِخ ) موضعی است ، و در شعر عمروبن معدیکرب از آن یاد شده است . (معجم البلدان ).
قلعلغتنامه دهخداقلع. [ ق َ ل َ ] (ع اِ) قِلاع . قُلوع . ج ِ قلعة، به معنی حصار و پناهگاه در کوه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قلعة شود.
قلالغتنامه دهخداقلا. [ ق َ ] (علامت اختصاری ) (اصطلاح تجوید) علامت خاصی است از «قیل لا وقف »، و این در موردی است که بعضی قاریان معتقد به وصل و بعضی قایل به وقف باشند. (یادداشت