قلایةلغتنامه دهخداقلایة. [ ق َل ْ لا ی َ ] (معرب ، اِ)مسکن اسقف ، و این کلمه دخیل است . (اقرب الموارد).
قلجینلغتنامه دهخداقلجین . [ ق َ ] (اِ) قالجون . قلچین . قلشین . جوراب بلند ابریشمی . ج ، قلاجین ، قلاشین . (دزی ج 2 ص 392).
قلمیةلغتنامه دهخداقلمیة. [ ق َ ل َ ی َ ] (اِخ ) ناحیه ای است وسیع در کشور روم نزدیک طرسوس . (معجم البلدان ). شهرستانی است به روم . (منتهی الارب ).
قلیهلغتنامه دهخداقلیه . [ ق َ لی ی َ ] (ع اِ) گوشت بر تابه بریان کرده شده و به استعمال گوشتی که در روغن میان دیگ بریان کرده نانخورش سازند. (غیاث اللغات از کشف و منتخب بحر الجواه