قلباءلغتنامه دهخداقلباء. [ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقلب ، به معنی برگشته : شفة قلباء؛ لب برگشته . (منتهی الارب ). زن برگشته لب . (آنندراج ).
قلباءلغتنامه دهخداقلباء. [ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقلب ، به معنی برگشته : شفة قلباء؛ لب برگشته . (منتهی الارب ). زن برگشته لب . (آنندراج ).
جهل گروهزادpluralistic ignoranceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن اکثریت اعضای گروه قلباً باور یا هنجاری را کنار میگذارند ولی بهغلط میپندارند که اکثر اعضا کماکان بر آن باورند و درنتیجه عملاً با آن همراهی می