قلادهفرهنگ انتشارات معین(قَ دَ یا دِ) [ ع . قلادة ] (اِ.) 1 - گردن بند. 2 - زنجیری که بر گردن حیوانات یا مجرمین می بندند. 3 - واحدی برای شمارش گربه س انان .
قلادهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. گردنبند و گلوبند سگ و برخی جانوران دیگر.۲. واحد شمارش برخی جانوران: دو قلاده یوزپلنگ.
قلادةلغتنامه دهخداقلادة. [ ق ِ دَ ] (اِخ ) شش ستاره که قوس نامیده میشوند. (اقرب الموارد). در منتهی الارب در ماده ٔ «ب ل د» آرد: بلدة، یکی از منازل قمر میان نعائم و معد ذابح و گاه
قلادةلغتنامه دهخداقلادة. [ ق ِ دَ ] (ع اِ) گردن بند.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حمیل . (ناظم الاطباء).ج ، قلائد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : شیر هم شیر بود گرچه به زنجیر ب
عقدفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهقلاده؛ گلوبند؛ گردنبند. عقد ثریا: (نجوم) چند ستارۀ درخشان در صورت فلکی ثور که صورت گردنبندی را تشکیل داده؛ پروین.
قلادةلغتنامه دهخداقلادة. [ ق ِ دَ ] (اِخ ) شش ستاره که قوس نامیده میشوند. (اقرب الموارد). در منتهی الارب در ماده ٔ «ب ل د» آرد: بلدة، یکی از منازل قمر میان نعائم و معد ذابح و گاه