قلابهلغتنامه دهخداقلابه . [ ق َل ْ لا ب َ / ب ِ ] (اِ) خار آهنی خمدار که بدان شکار ماهی کنند. مأخوذ از قلب به معنی برگردانیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به
قلابةلغتنامه دهخداقلابة. [ ق ِ ب َ ] (اِخ ) (ابو...) کنیه ٔ عبداﷲبن یزید حرمی است . وی از فقیهان است . (ناظم الاطباء).
قلاب سنگگویش اصفهانی تکیه ای: qalmâsang طاری: qolâbsang طامه ای: qolvesang طرقی: qolâbsang کشه ای: qolvasang نطنزی: qolvasang
قلابةلغتنامه دهخداقلابة. [ ق ِ ب َ ] (اِخ ) (ابو...) کنیه ٔ عبداﷲبن یزید حرمی است . وی از فقیهان است . (ناظم الاطباء).
ابوعقیللغتنامه دهخداابوعقیل . [ اَ ع َ ] (اِخ )معمر الحرمی ، ابن عم ّ ابی قلابه . از روات حدیث است .
چاک آستینلغتنامه دهخداچاک آستین . [ ک ِ ] (اِ مرکب ) چاکی که در آستین کنند و این دو نوع بود، یکی در طول و رسم مردم ولایات همین است و دوم در عرض و این را در هندوستان «قلابه » خوانند.
حذیةلغتنامه دهخداحذیة. [ ح َ ذی ی َ ] (اِخ ) نام موضعی مرتفع بقرب مکه . در شعر ابی قلابة پشته ٔ سنگی است نزدیک مکه . (معجم البلدان ).