کلید قفل تبدیلcaps lock key, caps lockواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که با فشار دادن آن نشانههای بالایی کلیدهای الفبا فعال میشود متـ . قفل تبدیل
قفل تعدیلپذیرadjustable pegواژههای مصوب فرهنگستانسیاستی که پول ملی را با نرخ ثابت، اما تعدیلپذیر در چند نوبت به ارزهای دیگر قفل میکند
قفلگویش اصفهانی تکیه ای: qofl/ kulun طاری: qolf/ kulun طامه ای: qolf/ kolun طرقی: qolf/ kulun کشه ای: qolf/ kulun نطنزی: qofl
قفلدیکشنری عربی به فارسیطره گيسو , دسته پشم , قفل , چخماق تفنگ , چفت و بست , مانع , سد متحرک , سدبالا بر , چشمه پل , محل پرچ يا اتصال دوياچند ورق فلزي , قفل کردن , بغل گرفتن , راکد گذا
کلید قفل تبدیلcaps lock key, caps lockواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که با فشار دادن آن نشانههای بالایی کلیدهای الفبا فعال میشود متـ . قفل تبدیل
چوبلغتنامه دهخداچوب . (اِ) ماده پوشیده از پوست ، تشکیل دهنده ٔ درخت اعم از ساقه و ریشه و شاخه ٔ آن . ماده ای سخت که ریشه وساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد. (از ناظم الاط
رختلغتنامه دهخدارخت . [ رَ ] (اِ) اسباب و متاع خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔخطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ سروری ). گرانبهای از اسباب
قفل تعدیلپذیرadjustable pegواژههای مصوب فرهنگستانسیاستی که پول ملی را با نرخ ثابت، اما تعدیلپذیر در چند نوبت به ارزهای دیگر قفل میکند