روش قطبش القامغناطیسیmagnetic induced polarization method, MIPواژههای مصوب فرهنگستاناندازهگیری پدیدة قطبش القایی با ثبت تغییرات میدان مغناطیسی نزدیک به جسم قطبیدة الکتریکی زیرسطحی
قاپ زدنلغتنامه دهخداقاپ زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) از ترکی قاپمق . ربودن . ربودن به جلدی با دست . قاپیدن : سگ پای او را قاپ زد. رجوع به قاپیدن شود.
مصدرلغتنامه دهخدامصدر. [ م َ دَ ] (ع اِ) محل بازگشت از حج . ج ، مصادر. (ناظم الاطباء). جای بازگشتن . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). جای بازگشت . (ناظم الاطباء). جای صادر شدن