قسامةلغتنامه دهخداقسامة. [ ق َ م َ ] (ع اِمص ) مصالحه ٔ میان مسلمانان و دشمنان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). الهذنة بین العدو و المسلمین . (اقرب الموارد). ج ، قسامات . (ناظم ا
قسامةلغتنامه دهخداقسامة. [ ق َ م َ ] (ع مص ) خوب روی و صاحب جمال گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)(دهار) (زوزنی ). گویند: قسم قسامة؛ خوبروی و صاحب جمال گردید،
قسامةلغتنامه دهخداقسامة. [ ق ُ م َ ] (ع اِ) مال صدقة. (اقرب الموارد). صدقه . (منتهی الارب ). || آنچه قسام برای ذات خود جدا نماید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و به همین معنی اس
قسامهفرهنگ انتشارات معین(قَ مِ) [ ع . قسامة ] (اِ.) گروهی که برای گرفتن چیزی سوگند بخورند و آن را بگیرند.
قسامةلغتنامه دهخداقسامة. [ ق َ م َ ] (ع اِمص ) مصالحه ٔ میان مسلمانان و دشمنان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). الهذنة بین العدو و المسلمین . (اقرب الموارد). ج ، قسامات . (ناظم ا
قسامةلغتنامه دهخداقسامة. [ ق َ م َ ] (ع مص ) خوب روی و صاحب جمال گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)(دهار) (زوزنی ). گویند: قسم قسامة؛ خوبروی و صاحب جمال گردید،
قسامةلغتنامه دهخداقسامة. [ ق ُ م َ ] (ع اِ) مال صدقة. (اقرب الموارد). صدقه . (منتهی الارب ). || آنچه قسام برای ذات خود جدا نماید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و به همین معنی اس
قسامهفرهنگ انتشارات معین(قَ مِ) [ ع . قسامة ] (اِ.) گروهی که برای گرفتن چیزی سوگند بخورند و آن را بگیرند.