قعساءلغتنامه دهخداقعساء. [ ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقعس . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (قوس ...) کمانی است که سینه ٔ آن بیرون آمده و پشت آن تو رفته باشد. (اقرب الموارد). رجوع به
Rushدیکشنری انگلیسی به فارسیهجوم بردن، یورش، حمله، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، فشار، خیز، بوریا، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید، جوی، برسر چیزی پریدن، خیز زدن
قعساءلغتنامه دهخداقعساء. [ ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقعس . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (قوس ...) کمانی است که سینه ٔ آن بیرون آمده و پشت آن تو رفته باشد. (اقرب الموارد). رجوع به
قعسلغتنامه دهخداقعس . [ ق َ] (ع مص ) رفتن چون قعسان . گویند: قعس قعساً؛ مشی مشیة القعسان او تکلف مشیة القعسان . || عطف کردن و خمانیدن : قعس الشی ٔ؛ عطفه . (اقرب الموارد).