قاداتلغتنامه دهخداقادات . (ع اِ) ج ِ قادة : چون ملک ایرانشهر بگرفت جمله ابناء ملوک و بقایا و عظماء و سادات و قادات و اشراف اکناف به حضرت او جمع شدند. (نامه ٔ تنسر). رجوع به قادة
قعدانلغتنامه دهخداقعدان . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَعود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قعود شود.
قعیداتلغتنامه دهخداقعیدات . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قَعیدة. (منتهی الارب ). رجوع به قعیدةشود. || پالانها و زین ها. (منتهی الارب ).
ذوالقعدةلغتنامه دهخداذوالقعدة. [ ذُل ْ ق َ / ق ِ دَ ] (ع اِ مرکب ) یا ذوالقعدة الحرام نام ماه یازدهم از ماههای سال قمری عرب ، میان شوّال و ذوالحجة یکی از اشهر حرم و بدان ماه بسفر نم
قعدةلغتنامه دهخداقعدة. [ ق ُ دَ ] (ع اِ) شتری که راعی برای حاجات خود گرفته باشد. (اقرب الموارد) : پیشم چو ماه قعده ٔ شبرنگ از آن کشندتا خوانم آفتاب جنیبت برِ سخاش . خاقانی .قعده
قعدانلغتنامه دهخداقعدان . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَعود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قعود شود.
قعیداتلغتنامه دهخداقعیدات . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قَعیدة. (منتهی الارب ). رجوع به قعیدةشود. || پالانها و زین ها. (منتهی الارب ).