قعثلةلغتنامه دهخداقعثلة. [ ق َ ث َ ل َ ] (ع مص ) پیش پایها نزدیک گذاشتن و پاشنه ها دور در رفتار. (منتهی الارب ). قَعْبَلة. رجوع به قعبلة شود.
قرثلةلغتنامه دهخداقرثلة. [ ق َ ث َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث قرثل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قرثل شود.
قعالةلغتنامه دهخداقعالة. [ ق ُ ل َ ] (ع اِ) یکی قعال . (اقرب الموارد). رجوع به قعال شود. شکوفه ٔ انگور و مانند آن ، یا آنچه از گلش بیفتد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشم ری
قعبلةلغتنامه دهخداقعبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (ع اِمص ) به وزن و معنی قبعلة است .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قبعلة شود.
قعثرةلغتنامه دهخداقعثرة. [ ق َ ث َ رَ ] (ع مص ) از بیخ برکندن چیزی را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قعثةلغتنامه دهخداقعثة. [ ق َ ث َ ] (ع مص ) کم دادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قعث له من الشی ٔ قعثاً و قعثة؛ حفن له حفنة، ای اعطاه قلیلاً. (اقرب الموارد).
پیش پایلغتنامه دهخداپیش پای . [ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیش پا. اَمام . رجوع به پیش پا شود. || قدم : اجرذ؛ آنکه در رفتار پیش پایها نزدیک گذارد و پاشنه ها دور. قعثلة؛ پیش پای
قرثلةلغتنامه دهخداقرثلة. [ ق َ ث َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث قرثل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قرثل شود.
قعالةلغتنامه دهخداقعالة. [ ق ُ ل َ ] (ع اِ) یکی قعال . (اقرب الموارد). رجوع به قعال شود. شکوفه ٔ انگور و مانند آن ، یا آنچه از گلش بیفتد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشم ری
قعبلةلغتنامه دهخداقعبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (ع اِمص ) به وزن و معنی قبعلة است .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قبعلة شود.
قعثلغتنامه دهخداقعث . [ ق َ ] (ع مص ) کم دادن : قعث له من الشی ٔ قعثاً؛ حفن له حفنة، ای اعطاه قلیلاً. (اقرب الموارد). رجوع به قعثة شود.