قطنیلغتنامه دهخداقطنی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) حسن بن علی بن محمد. از محدثان است . ابوالقاسم حافظ گوید: وی ازابوبکر محمدبن حمیدبن معیوف روایت کند و از او عبدالعزیز کتافی روایت دارد.
قطنیلغتنامه دهخداقطنی . [ ق ُ ] (ص نسبی ، اِ) نوعی از قماش ابریشمین ، و در عرف هندوستان مشروع خوانند. مرکب است از قطن به معنی پنبه و یای نسبت ، وچون تاروپود آن از ریسمان پنبه و
قماش قطنيدیکشنری عربی به فارسیپارچه هاي پنبه اي ارزان قيمت , چلوار , قلمکار , نوعي پارچه کتاني ظريف , قميص , نوعي پارچه پنبه اي يا کتاني
قطيعدیکشنری عربی به فارسیرمه , گله , گروه , جمعيت , دسته پرندگان , بصورت گله ورمه در امدن , گردامدن , جمع شدن , ازدحام کردن , گرد امدن , متحد کردن