قطریةلغتنامه دهخداقطریة. [ ق َ ری ی َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در یمامه . (منتهی الارب ). حفصی گوید: از نواحی یمامه است . (معجم البلدان ).
فکللغتنامه دهخدافکل . [ ف ُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) یقه ٔ پیراهن که بوسیله ٔ دکمه های پیراهن دوخته میشود. (فرهنگ فارسی معین ) : اولاً عرض فکلها اینقدر وسعت نداشت ثانیاً فکر جوانان
برکاریدنلغتنامه دهخدابرکاریدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب )تراشیدن قاش از خربزه . از خربزه و هندوانه قاش بریدن . قطع نمودن گریبان پیراهن و مانند آن . (از آنندراج ). از پیراهن درزه یقه بری
گوی گریبانلغتنامه دهخداگوی گریبان . [ ی ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ) تکمه ٔ گریبان است که در حلقه اندازند تا بسته شود. (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دکمه ٔ یقه : گوی گ
طرةلغتنامه دهخداطرة. [ طُرْ رَ ] (ع اِ) کرانه ٔ جامه که پرزه ندارد. (منتهی الارب ). || کرانه ٔ وادی . کرانه ٔ جوی . کرانه و طرف هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنار. (نصاب