لغتنامه دهخدا
شتابی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتابیدن . به طور عجله و به زودی کاری کردن . (از ناظم الاطباء). اِدلیلاء. اِغتِلا. اِهرِماع . اِهناف . تَقَرﱡب . تَهنیف . شَغشَغَة. قَطرَبَة. کَنهَفَة. مَلمَلَة. نَقث : تَلَمُز؛ شتابی کردن در رفتار. اِجهاد؛ شتابی کردن پیری و بسیار گردیدن