ستارهوارasteroid 1واژههای مصوب فرهنگستاندرونچرخزادی که قطر دایرۀ ثابت آن چهاربرابر قطر دایرۀ غلتان است
بام غلطانلغتنامه دهخدابام غلطان . [ غ َ] (اِ مرکب ) بام غلتان . بام گلان . سنگ گردی که به روی بام غلطانند. (ناظم الاطباء). پاره سنگی است که آنرا استوانه ای شکل تراشند و در دو سر آن ف
حجرالمطرلغتنامه دهخداحجرالمطر. [ ح َ ج َ رُل ْم َ طَ ] (ع اِ مرکب ) یا الحجر الجالب للمطر. ابوریحان بیرونی در کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر گوید:قال الرازی فی کتاب الخواص : ان بارض
متوقزلغتنامه دهخدامتوقز. [ م ُ ت َ وَق ْ ق ِ ] (ع ص ) بی قرار و بی آرام که خواب نبرد. (از منتهی الارب ). بی قرار و غلطان در بستر که خواب نرود. (ناظم الاطباء). متوفز. (محیط المحیط
غلمانسرایلغتنامه دهخداغلمانسرای . [ غ ِ س َ] (اِخ ) دهی است از دهستان طسوج بخش شبستر شهرستان تبریز، که در 52هزارگزی باختر شبستر و 1500گزی شوسه ٔصوفیان - سلماس قرار دارد. جلگه و معتدل