قرقرةنخگویش اصفهانی تکیه ای: qerqerenax طاری: qerqera طامه ای: qerqere طرقی: qerqera کشه ای: qerqera نطنزی: qerqera
قشقرقلغتنامه دهخداقشقرق . [ ق ِ ق ِرِ ] (ترکی ، اِ) قشقره . هیاهو و جاروجنجال سخت . دادو فریاد خاصه میان زنان . هیاهوی بسیار از جماعتی .
کشکرکفرهنگ انتشارات معین(کَ کَ رَ) (اِ.) پرنده ای است از راستة سبکبالان جزو دستة دندانی نوکان از تیرة کلاغ ها که در اکثر نقاط کرة زمین یافت می شود. کشکرک دمی دراز دارد. رنگ پرهایش سیاه
عقعقلغتنامه دهخداعقعق . [ ع َ ع َ ] (ع اِ) مرغی است ابلق از نوع غراب ، آوازش عین قاف است ، به فارسی عکه نامندش . حرام است در صحیح مانند غراب . و اگر دماغ آن را بر پنبه طلا کنند