قشر اساسbase courseواژههای مصوب فرهنگستانلایه یا لایههایی از مواد مشخص با ضخامت معین که برای تقویت روکش آسفالت بر روی زیراساس یا بستر خاکی قرار میگیرد
ramدیکشنری انگلیسی به فارسیرم، قوچ، دژکوب، کلاف، گوسفند نر، تلمبه، کلوخ کوب، کوبیدن، فرو بردن، بنقطه مقصود رسانیدن، سنبه زدن، بادژکوب خراب کردن، سفت کردن
اساس قیریblack baseواژههای مصوب فرهنگستانقشر اساس تقویتشده با قیر که برای تقویت روسازی، جانشین اساس معمولی میشود
قشر میانیintermediate courseواژههای مصوب فرهنگستانلایهای بین قشر اساس و لایة پوششی (wearing course) رویة راه
قیرپوشة اولیهinitial sealواژههای مصوب فرهنگستانپوشش قیری روی قشر اساس آمادهشدة راه پیش از ریختن قیر نفوذی
اساس راهroadbaseواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ اصلی توزیع بار که بر روی زیراساس و در زیر قشر اساس قرار دارد
زیراساسsubbaseواژههای مصوب فرهنگستانلایه یا لایههایی از مواد مشخص با ضخامت معین که برای تقویت قشر اساس بر روی خاکریز یا بستر قرار میگیرد