قساسلغتنامه دهخداقساس .[ ق ُ ] (اِخ ) کان آهن است به ارمینیه و شمشیرهای قساسیه بدان منسوب است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قساسلغتنامه دهخداقساس . [ ق ُ ] (اِخ ) کوهی است از بنی نمیر. و گویند کوهی است از بنی اسد و در آنجا معدن آهن است و شمشیرهای قساسی بدانجا منسوب است . جریر گوید قساس به ضم قاف یا ف
قثاثلغتنامه دهخداقثاث . [ ق ِ / ق َ ] (اِخ ) نام جد فرهین بن قرضم که پیش رسول صلی اﷲ علیه و سلم به رسولی آمد و محدثان آن را به فتح خوانند. (منتهی الارب ). || تیره ای است از مهره
قساسیلغتنامه دهخداقساسی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) (سیف ...) شمشیر منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). شمشیری است منسوب به قساس ، و هو موضع للحدید بارمینیه . (مهذب الاسماء).
قساسیةلغتنامه دهخداقساسیة.[ ق ُ سی ی َ ] (ص نسبی ) (سیوف ...) شمشیرهای منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). رجوع به قُساس شود.
قساسیلغتنامه دهخداقساسی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) (سیف ...) شمشیر منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). شمشیری است منسوب به قساس ، و هو موضع للحدید بارمینیه . (مهذب الاسماء).
قساسیةلغتنامه دهخداقساسیة.[ ق ُ سی ی َ ] (ص نسبی ) (سیوف ...) شمشیرهای منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). رجوع به قُساس شود.