قریوتلغتنامه دهخداقریوت . [ ] (اِخ ) شهر حصارداری در موآب . (کتاب ارمیا 48، 24 و 41 و کتاب عاموس 2:2) (از قاموس کتب مقدس ).
قریوتلغتنامه دهخداقریوت . [ ] (اِخ ) شهری است در جنوب یهودا، و دور نیست که همان قریتین یا ام خشرام باشد که در نزدیکی بئرشبع است . (از قاموس کتاب مقدس ).
قربوتلغتنامه دهخداقربوت . [ ق َ رَ ] (معرب ، اِ) قربوت السرج ؛ کوهه ٔ زین . (منتهی الارب ). قربوس زین . سین را به تاء بدل کردند، و آن بر شیوه ٔ لهجه ای است که ناس را نات گویند. ج
قربوتلغتنامه دهخداقربوت . [ ق َ رَ ] (معرب ، اِ) قربوت السرج ؛ کوهه ٔ زین . (منتهی الارب ). قربوس زین . سین را به تاء بدل کردند، و آن بر شیوه ٔ لهجه ای است که ناس را نات گویند. ج
قروت شدنلغتنامه دهخداقروت شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر هم شدن . (آنندراج ).- قروت شدن صحبت ؛ بر هم شدن صحبت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
قروتلغتنامه دهخداقروت . [ ق ُ ] (ترکی ، اِ) چیزی است که دوغ را جوش دهند تا بسته شود، باز به دست بر هم زنند ترش تر گردد و به خورد یوز دهند دفع صفرای وی کند، و به فارسی پلینوی . (