قریةلغتنامه دهخداقریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) جائی است مشهور در جبل طی . امرءالقیس گوید : تبیت لبونی بالقریة اُمَّناًو أسرحها غبا بأکناف حائل .(معجم البلدان ).
قریةلغتنامه دهخداقریة. [ ق َ ری ی َ ] (ع اِ) چوب دستی و عصا. || چوبهای سوراخ دار که در آن سرستون خانه را گذارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چوب بادبان کشتی که در پهنای با
قریةلغتنامه دهخداقریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) موضعی است در نواحی مدینه که در شعر ابن هرمه از آن یاد شده است . ج ، قریات . (از معجم البلدان ).
قریةلغتنامه دهخداقریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) نام دو محله است در بغداد، یکی از آن دو در حریم دارالخلاف است ، و آن دارای محله ها و بازار بزرگی است و خود مانند شهری است در جانب
قريةدیکشنری عربی به فارسیدهکده , دهي که در ان کليسا نباشد , نام قهرمان ونمايشنامه تراژدي شکسپير , روستا , ده , قريه
غریةلغتنامه دهخداغریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] (ع اِمصغر) مصغر غرا (سریشم ، هرچه چیزی را بدان بیالایند). (از معجم البلدان ). رجوع به غرا شود.
غریةلغتنامه دهخداغریة. [ غ َ ری ی َ ] (اِخ ) قریه ای است از اعمال زُرع از نواحی حوران . یعیش بن عبدالرحمن بن یعیش الضریر غروی بدانجا منسوب است . (از معجم البلدان ).
غریةلغتنامه دهخداغریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) آبی است مر غنی را. (منتهی الارب ). آب فراوانی است متعلق به قبیله ٔ غنی و نزدیک جبلة قرار دارد. (از معجم البلدان ). در معجم البلدا
قریهلغتنامه دهخداقریه . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) ده . دیه . دهکده . || شهر. || هر جائی که مسکن و مأوای مردمان باشد و دارای بناهای چندی بود متصل و پیوسته به هم . ج ، قری
قریه ٔ ارباعلغتنامه دهخداقریه ٔ ارباع . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ اَ ] (اِخ ) یاقریه ٔ اربع (شهر اربع)، و آن شهری است که مردی اربعنام آن را بنیاد نهاد، و در تقلید مذکور است که این شهر مختص
قریه ٔ بعللغتنامه دهخداقریه ٔ بعل . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟ ] (اِخ ) (شهر...) (صحیفه ٔ یوشع 15:6 و 18:14). همان قریه ٔ یعاریم است . (قاموس کتب مقدس ).
قریه ٔ حصوتلغتنامه دهخداقریه ٔ حصوت . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟ ] (اِخ ) (شهر کوچه ها) شهری است در موآب . (سفر اعداد 22:39) (قاموس کتاب مقدس ).
قریه ٔ سفرلغتنامه دهخداقریه ٔ سفر. [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ س ِ ] (اِخ ) (شهر کتابها) همان «دبیر» است که در صحیفه ٔ یوشع 15:14 و داود 1:11 مذکور است . و قریه ٔ سنه که در صحیفه ٔ یوشع (15