قروریلغتنامه دهخداقروری . [ ق َ ] (اِخ ) موضعی است میان حاجر و نقره . (منتهی الارب ). رجوع به قَروری ̍ شود.
قروریلغتنامه دهخداقروری . [ ق َ ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قرور. || اسب درازجثه ٔ درازدست وپای . (ازمنتهی الارب ).
قروریلغتنامه دهخداقروری . [ ق َ را ] (اِخ ) موضعی است در راه کوفه . (منتهی الارب ). جائی است میان معدن و حاجر در 12میلی حاجر که در آن چاه و برکه ای است دارای آبی گوارا، و از آنجا
غروریلغتنامه دهخداغروری . [ غ ُ ] (اِخ ) (ملا...) نصرآبادی در تذکره ٔ خود آرد: گویا شیرازی است . طبعش نهایت پاکی و شکستگی داشت . در ایام حیات مرتکب امور دنیوی نشد از آن سبب عمرش