قره سولغتنامه دهخداقره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 14 هزارگزی باختر شوسه ٔ بروجرد. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آ
قره سولغتنامه دهخداقره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) از شمال کرمانشاه به جنوب آن جاری است ، و از شمال شرقی میگذرد. شعبه ای از آن از صحنه میگذرد. (جغرافیای سیاسی کیهان ).
قره سولغتنامه دهخداقره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) رودی است در استرآباد. رود استرآباد شعبه ای است از آن . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 305 و 306 و 308).
قره سولغتنامه دهخداقره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) (رود...) یا زرینه رود. از الوند سرچشمه میگیرد. کوه الوندمرکب از توده هایی است که بین آنها دره هائی واقع شده و در هر یک چشمه های فراوان
قره سولغتنامه دهخداقره سو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ
قره سوللغتنامه دهخداقره سول . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، که در 3 هزارگزی جنوب خاوری چکنه ٔ بالا واقع است . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوا
قره سوارانفرهنگ انتشارات معین( ~ . سَ) [ تر - فا. ] (اِ.) گروهی که از طرف دولت مامور حفاظت راه ها و جاده ها می شوند تا مسافران و کاروان ها را از شر قاطعان طریق محفوظ دارند، امنیه ، ژاندارم
قره سوللغتنامه دهخداقره سول . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، که در 3 هزارگزی جنوب خاوری چکنه ٔ بالا واقع است . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوا
تاخیانوسلغتنامه دهخداتاخیانوس . (اِخ ) تخیانوس . نام برکه ٔ بزرگی است در سنجاق و قضای سیروز از ولایت سلانیک و قریه ای هم بهمین نام در ساحل غربی آن هست . برکه ٔ مزبور از توسع و سرشار
دوآبلغتنامه دهخدادوآب . [ دُ ] (اِخ ) چون رود قره سو با گاماسیاب در غربی قریه ٔ باقلا [ در هرسین ] به هم تلاقی کنند اَز آنجا به نام دوآب خوانده شود. (یادداشت مؤلف ).
قره آغاجلولغتنامه دهخداقره آغاجلو. [ ق َ رَ ] (اِخ )دهی جزء دهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر واقع در 16500 گزی جنوب خاوری هوراند و 26500 گزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن ک