قرملغتنامه دهخداقرم . [ ق َ ] (ع مص ) پوست باز کردن . (منتهی الارب ). پوست کندن . (از اقرب الموارد). || دشنام دادن . || خوردن . || پوست پاره از بینی شتر بریدن بی جدا کردن و گرد
مقرملغتنامه دهخدامقرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) نخست گیاه خوردن گرفتن شتر یا به ضعف و سستی خوردن . قَرم . قُروم . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز ملقب به تاج الاسلام . اسم و نسب وی احمدبن برهان الدین عبدالعزیزبن مازه معاصربا گورخان خطائی و سنجربن ملکشاه سلجوقی است . و
لکلغتنامه دهخدالک . [ ل ُ / ل َ / ل َک ک ] (اِ) صمغ حشیشة یلزق به السکین ، حارّ یابس فی الاولی . (بحر الجواهر). صمغ گیاهی است که به مرو شباهتی دارد و سرخ میباشد. (برهان ). آن