قرقللغتنامه دهخداقرقل . [ ق َ ق َ ] (ع اِ) پیراهن زنان . || جامه ای است بی آستین . ج ، قَراقِل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قرقللغتنامه دهخداقرقل . [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چری بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 43 هزارگزی شمال باختری قوچان . کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 56 تن . آب آن از چ
قرقرةنخگویش اصفهانی تکیه ای: qerqerenax طاری: qerqera طامه ای: qerqere طرقی: qerqera کشه ای: qerqera نطنزی: qerqera
امامقلیلغتنامه دهخداامامقلی . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) (قرقلو) پدر نادرشاه افشار، ازایل افشار بود و گویا بشغل پوستین دوزی و بتنگدستی روزگار میگذرانیده است . رجوع به نادرشاه افشار شود.
ساروخانلغتنامه دهخداساروخان . (اِخ ) برادر امیر اصلانخان قرقلوی افشار و عمه زاده ٔ نادرشاه بود: امیر اصلان خان در حوالی مراغه از ابراهیم خان [ شاه ] شکست خورد و به کوهستان قراجه دا
قراقللغتنامه دهخداقراقل . [ ق َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قَرقَل .پیراهن زنان یا جامه ای است بی آستین . (منتهی الأرب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به قرقل شود.
اصلانخانلغتنامه دهخدااصلانخان . [ اَ ] (اِخ ) (امیر...) امیر اصلانخان قرقلوی افشار. عمه زاده ٔنادرشاه افشار بود و در روزگاری که علیشاه یا عادلشاه پس از مرگ نادر در مشهد سلطنت میکرد
شبیلغتنامه دهخداشبی . [ ش َ ] (ص نسبی ، اِ) آن را به سبج معرب نموده اند. نوعی از جامه ٔ دوخته باشد و بعضی گویند پوستین است . (برهان قاطع): سُبجَه ؛ شبی زَن . (مهذب الاسماء). ||