قرقرة بافهcable reel, cable drumواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای متصل به یک بافه/کابل افشان، بهگونهای که بافه/کابل میتواند دور آن بپیچد و جمع شود متـ . قرقرة کابل
کمان مرکبcompound bow, compoundواژههای مصوب فرهنگستانکمانی مجهز به قرقره و بافه که کشیدن زه را برای کمانگیر آسان میکند
بافۀ کشندهhaul ropeواژههای مصوب فرهنگستانبافه/کابلی که با حرکت قرقره اتوبوس هوایی را به حرکت درمیآورد متـ . کابل کشنده
کشندة بارcargo runnerواژههای مصوب فرهنگستانطناب یا بافهای که یک سر آن به بار متصل میشود و سر دیگر آن، پس از گذشتن طناب از روی یک یا چند قرقره، به دوار یا موتوری وصل میشود و در مجموع یکی از اجزای سامان