قراولخانهلغتنامه دهخداقراولخانه . [ ق َ وُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 36 هزارگزی شمال خاوری تکاب و 9 هزارگزی خاور راه ارابه رو نصرت آباد به تک
قراولخانهلغتنامه دهخداقراولخانه . [ ق َ وُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پاسگاه . مکانی باشد بلند، یک فرسخ از شهر دور و جمعی از حارسان شب و روز بالای آن چشم براه باشند اگر سیاهی غنیم از دور
قراولخانهلغتنامه دهخداقراولخانه . [ ق َ وُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع در 18000 گزی شمال برازجان کنار شوسه ٔ شیراز به بوشهر. موقع جغرافیایی آ
قراول خانهفرهنگ انتشارات معین( ~ . نِ) [ تر - فا. ] (اِمر.) 1 - مکانی بلند قریب یک فرسنگ بیرون شهر که شب و روز سربازان در آن مراقب بودند و چون سپاه دشمن را از دور می دیدند برای اطلاع مرد
جاتاقلغتنامه دهخداجاتاق . (اِخ ) یکی از قراولخانه هائی است که در سمت مشرق و شمال بجنورد مابین خاک زعفرانلوو شادلو واقع و معبر مخصوص طوائف تکه است که هرگاه آنجا قراول و مستحفظ مخص
پاسخانهلغتنامه دهخداپاسخانه . [ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) قراولخانه . جای پاسبان : ز بختت آنکه اکنون وقت سرماست جهان همواره چون بفسرده دریاست کنون در دست سرمای زمانه نشیند پاسبان در پا
چارچوبهلغتنامه دهخداچارچوبه . [ ب َ ] (اِخ ) یکی از قلاع قراولخانه ای است که در سمت مشرق و شمال بجنورد مابین خاک زعفرانلو و شادلو واقع است . (مرآت البلدان ج 4 ص 44).
پری پولیهلغتنامه دهخداپری پولیه . [پْری ِ / پ ِ ری ِ پ ُ ی ِ ] (اِخ ) به ساحل نهرالیم قصبه ٔ کوچکی در شمال شرقی سنجاق طاش لیجه از ولایت قوصوه . او را مسجد جامعی و مکتبی و قراولخانه ا
قزل اروثلغتنامه دهخداقزل اروث .[ ق ِ زِ اَرْ وَ ] (اِخ ) ممکن است نام شهر افراوه یا فراوه باشد. رابینو آرد: در چهارمنزلی دهستان سر راه خوارزم شهر افراوه بود که گمان میرود همان شهر ک