قراوریلغتنامه دهخداقراوری . [ ق َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کله بوز بخش میانه ٔ شهرستان میانه واقع در 18 هزارگزی جنوب میانه و 8 هزارگزی راه شوسه ٔ میانه به تبریز. موقع جغرافیا
قاروریلغتنامه دهخداقاروری . [ ری ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قاروره . شیشه فروش . شیشه گر. (مهذب الاسماء).
قراجریلغتنامه دهخداقراجری . [ ق َ ] (اِخ ) نام غلامی است ترک که به تیمورتاش بن چوپان شباهت داشت و امیر شیخ حسن بن تیمورتاش هنگامی که تیمورتاش پدرش در سفر مصربود [ به سال 738 هَ .
قاروریلغتنامه دهخداقاروری . [ ری ی ] (ع ص نسبی ) نسبت است به قاروره . شیشه فروش . شیشه گر. (مهذب الاسماء).
قراجریلغتنامه دهخداقراجری . [ ق َ ] (اِخ ) نام غلامی است ترک که به تیمورتاش بن چوپان شباهت داشت و امیر شیخ حسن بن تیمورتاش هنگامی که تیمورتاش پدرش در سفر مصربود [ به سال 738 هَ .
قراریطلغتنامه دهخداقراریط. [ ق َ ] (اِخ ) گویند جایی است . (امتاع الاسماع ج 1 ص 9). و کان بعد ذلک یرعی (رسول اﷲ) غثماً لاهل مکه علی قراریط. (امتاع الاسماء).