قراطسلغتنامه دهخداقراطس . [ ق َ طِ ] (ع اِ) ج ِقَرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود. || ج ِ قِرطَس . (ناظم الاطباء). رجوع به قرطس شود.
قراطس روحانیلغتنامه دهخداقراطس روحانی .[ ق َ طِ س ِ ] (اِخ ) گویانام گیاه شناس و پزشکی بوده است که ابن بیطار برده است . رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمه شحرور شود.
قراطس روحانیلغتنامه دهخداقراطس روحانی .[ ق َ طِ س ِ ] (اِخ ) گویانام گیاه شناس و پزشکی بوده است که ابن بیطار برده است . رجوع به مفردات ابن بیطار ذیل کلمه شحرور شود.
کسانوقراطیسلغتنامه دهخداکسانوقراطیس . [ ک ِ ] (اِخ ) اکسانو قراطس . کسانو قراطس . از شاگردان افلاطون بوده است . (یادداشت مؤلف ).
راسنلغتنامه دهخداراسن . [ س َ ] (اِ) درختی است که آن را پیلگوش گویند و آن دوایی است نافع گزندگی جانوران . (آنندراج ) (انجمن آرا). نباتی است حقیر که بوی آن چون بوی سیر باشد . (صح