قرارگاهلغتنامه دهخداقرارگاه . [ ق َ ] (اِ مرکب ) مسکن و منزل و خانه و مأوا. جایی که در آن قرار گیرند. جای استراحت و آرامش . آرامگاه . آنجا از خانه که محل استراحت و آرامش است . (نا
قرارگاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ن، جایگاه، ایستگاه، مرکز، محل، مسند، مقر، دربار، درگاه، تخت، پایتخت، پایگاه، کوچنشین، مستعمره، سرزمینهای اشغالی اردوگاه، اردو، پادگان، اقامتگاه
قرارگاه نطفهلغتنامه دهخداقرارگاه نطفه . [ ق َ هَِ ن ُ ف َ / ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رحم . زهدان . (ناظم الاطباء).
مُسْتَقَرَّهَافرهنگ واژگان قرآنقرارگاه ومحل استقراردائمیش (عبارت "وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا"یعنی :قرارگاه واقعى و جايگاه موقت آن را مىداند )
قرارگاه نطفهلغتنامه دهخداقرارگاه نطفه . [ ق َ هَِ ن ُ ف َ / ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رحم . زهدان . (ناظم الاطباء).
پاسگاه فرماندهیcommand postواژههای مصوب فرهنگستانقرارگاهی که در آن، فرمانده و ستاد، هدایت یگان را بر عهده دارند
مُسْتَقَرٍّفرهنگ واژگان قرآنمحل استقرار- قرارگاه دائمی - استقرار یافته ومحقق شده (مراد از مستقردر عبارت "أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ " آن افرادي است که د