قراجه ملکلغتنامه دهخداقراجه ملک . [ ق َ ج ِ م ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. واقع در 9هزارگزی شمال ورزقان و 8هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. موقع جغرافی
مالکاباد سراجهلغتنامه دهخدامالکاباد سراجه . [ ل ِ س َ ج َ / ج ِ] (اِخ ) مالک بن احوص آن را بنا کرده است و بنام خودآن را نام نهاد و بدو منسوب است . (تاریخ قم ص 59).
قراجهلغتنامه دهخداقراجه . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. واقع در 30 هزارگزی باختری هریس و 2500گزی شوسه ٔ تبریز به اهر. موقع طبیعی آن جلگه ، معتدل
قراجهلغتنامه دهخداقراجه . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) (اتابیک ...) یکی از اتابکان فارس است که پس از اتابک جاوئی به حکومت فارس رسید و در خدمت سلطان عبدالرحمان بزرگ شد و پس از مدتی در فارس
قراجهلغتنامه دهخداقراجه . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. واقع در 22هزارگزی شمال باختری بجنورد و 3هزارگزی شوسه ٔ بجنورد به اینچه . موقع جغرافیا
قراجهلغتنامه دهخداقراجه .[ ق َ ج ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه . واقع در 13000گزی جنوب میانه و 11000گزی شوسه ٔ تبریز به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهس
قراجهلغتنامه دهخداقراجه . [ ق َ ج ِ ] (اِخ ) (اتابیک ...) یکی از اتابکان فارس است که پس از اتابک جاوئی به حکومت فارس رسید و در خدمت سلطان عبدالرحمان بزرگ شد و پس از مدتی در فارس
عفاالغتنامه دهخداعفاا. [ ع َ فَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ، صوت مرکب ) مخفف عفااﷲ عنک ، یا عفااﷲ عنه . خدا ببخشایاد! و آن در تداول فارسی در مورد تحسین بکار رود، و گاهی با
قراضه ٔ شیرازیلغتنامه دهخداقراضه ٔ شیرازی . [ ق َ ض َ ی ِ ] (اِخ ) (سید...) از شاعران است . وی در اول حال که به هری آمد بسیار دردمند و نیازمند و نامراد مینمود به مرتبه ای که هر کس او را ب
عین الملکلغتنامه دهخداعین الملک . [ ع َ نُل ْ م ُ ] (اِخ ) حسین بن شرف الملک رضی الدین ابی بکر اشعری ، ملقب به عین الملک و فخرالدین ، از اولاد ابوموسی اشعری . وی ابتدا وزیر ناصرالدین
قرائةلغتنامه دهخداقرائة. [ ق ِ ءَ ] (ع مص ) خواندن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خواندن قرآن . (منتهی الارب ). تهانوی گوید: قرائت علمی است که در آن از صورتهای نظم کلام خدای