قدکلغتنامه دهخداقدک . [ ق َ دَ ] (اِ) جامه ٔ رنگین ورای ابریشمین : به زیر چرخ ز سرکوب قد دشمن توبود به رنگ قدک در دکانچه ٔ دقاق .میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).
قدکوتاهلغتنامه دهخداقدکوتاه . [ ق َ ] (ص مرکب ) کوتوله . قصیرالقامه . کوتاه بالا. کوتاه قد. کوتاه قامت .
قدکوتاهلغتنامه دهخداقدکوتاه . [ ق َ ] (ص مرکب ) کوتوله . قصیرالقامه . کوتاه بالا. کوتاه قد. کوتاه قامت .