26 فرهنگ

1190 مدخل


قدح

qadh

۱. عیب کردن.
۲. طعن کردن در نسب کسی.
۳. عیب‌جویی؛ بدگویی.
۴. سرزنش.

سبو

بدگویی، سرزنش، طعن، عیبجویی، مذمت ≠ مدح

beaker, bowl, punch bowl