قاهیلغتنامه دهخداقاهی . (ع ص ) مرد فراخ حال در خانه و اهل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خوش زیست . || تیزخاطر. || تیزرو. (منتهی الارب ).
قاهیلغتنامه دهخداقاهی . (ع ص ) مرد فراخ حال در خانه و اهل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خوش زیست . || تیزخاطر. || تیزرو. (منتهی الارب ).
فراخ حاللغتنامه دهخدافراخ حال . [ ف َ ] (ص مرکب ) قاهی . (منتهی الارب ). آنکه کار و بارش خوب است . (یادداشت بخط مؤلف ).- فراخ حال بودن ؛ در رفاه زیستن . (یادداشت بخط مؤلف ).- فرا