25 مدخل
دورتر، گرد، مدور، گردی، دایره وار، بی خرده، مهره مانند، چنبری
صدای بلند، سالم، استوار، دقیق، مستدل، بی عیب، بی خطر
رواندستت
گرد، گرد شده، تمام، پر، بصورت عدد صحیح، شفاف شده، تمام شده، مستدیر
گرداننده، طفیلی، کسی که دور میزند، ادم بدنام، الت استهزا
گرداننده، کسی که گشت میزند، افسر پلیس گشتی