قاشقیلغتنامه دهخداقاشقی . [ ش ُ ] (ص نسبی ، اِ) قسمی زدن بر پشت گردن . پس گردنی که با چهار انگشت بزنند. || خیار خرد. خیار ترشی . || آلتی فلزین از گچ بران .
قاشقیلغتنامه دهخداقاشقی . [ ش ُ ] (ص نسبی ، اِ) قسمی زدن بر پشت گردن . پس گردنی که با چهار انگشت بزنند. || خیار خرد. خیار ترشی . || آلتی فلزین از گچ بران .
آبچلیک نوکقاشقی کوتولهEurynorhynchus pygmeusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ آبچلیکیان و راستۀ سلیمسانان با منقار کاردکمانند یا قاشقی
تَلماسه سهمویparabolic duneواژههای مصوب فرهنگستانتَلماسۀ بلند قاشقیشکل که سطح آن سهمیوار است متـ . تَلماسۀ بادکَندی blowout dune
غفنجلغتنامه دهخداغفنج . [ غ َ ف َ ] (اِ) قاشقی یا ظرفی چوبی برای کشیدن آب که در کنار چشمه ها و بعضی از راههادیده میشود و آن را از چوب درخت درست میکنند. (از فرهنگ شعوری ). شعوری