قاثملغتنامه دهخداقاثم . [ ث ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از قثم . فراهم آورنده ٔ مال بسیار و بیکبار مال نیکو و جید دهنده . (آنندراج ). بسیار بخشش و دهش . کثیرالعطاء. (ناظم الاطباء).
قارامرانلغتنامه دهخداقارامران . [ ] (اِخ ) رودخانه ای است بزرگ در ختای . آب قارامران به ولایت ختای آبی بزرگ است که به کشتی باید گذشت . (نزهة القلوب ج 3 ص 218).
قاثملغتنامه دهخداقاثم . [ ث ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از قثم . فراهم آورنده ٔ مال بسیار و بیکبار مال نیکو و جید دهنده . (آنندراج ). بسیار بخشش و دهش . کثیرالعطاء. (ناظم الاطباء).
قارامرانلغتنامه دهخداقارامران . [ ] (اِخ ) رودخانه ای است بزرگ در ختای . آب قارامران به ولایت ختای آبی بزرگ است که به کشتی باید گذشت . (نزهة القلوب ج 3 ص 218).
قارشمشلغتنامه دهخداقارشمش . [ رِ م ِ ] (ترکی ، ص ) قارشمیش . مخلوط. درهم . اعتدال یافته به وسیله ٔ آب . (فرهنگ ترکی به فرانسه تألیف ژ. د. کیفروت . بیانشی ). در ترکی آذربایجانی نی