قثلغتنامه دهخداقث . [ ق َث ث ] (ع اِ) گیاهی است ریزه . || (مص ) کشیدن . گویند: فلان یَقُث ﱡ مالاً؛ یعنی یجرّ؛ راندن و برکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و فعل آن از نصر است .
قصدیکشنری عربی به فارسیچيدن مو , چيدن پشم گوسفند وغيره , بريدن , شکاف دادن , قيچي کردن , اسباب برش قيچي , ماشين برش
قصدیکشنری عربی به فارسیچيدن , علف چيدن , چمن را زدن , توده يونجه يا کاه , لوله دخول وخروج هوا در زير دريايي , لوله مخصوص تنفس در زير اب , با لوله تنفس زير ابي رفتن