یعوقلغتنامه دهخدایعوق . [ ی َ ] (اِخ ) نام بتی مر قوم نوح را که آن را می پرستیدند. (ناظم الاطباء) (از ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (از دهار). نام بتی است از بتان قوم نوح (ع ) که
ذوقردلغتنامه دهخداذوقرد. [ ق َ رَ ] (اِخ ) غزو ذی قرد یکی از غزوات رسول است صلوات اﷲ علیه با کاروان قریش بر سر آبی در صحرا میان مدینه و خیبر که میان آن و مدینه دوشب راه است که آن
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
دودمانلغتنامه دهخدادودمان . (اِ مرکب ) دوده . سلسله . سلاله . نسل . (یادداشت مؤلف ). طایفه . (ناظم الاطباء). آل . (دهار) (ناظم الاطباء). صی . اسرة. (دهار). خانواده . (از برهان )
کدخداییلغتنامه دهخداکدخدایی . [ ک َ خ ُ ] (حامص مرکب ) کدخدائی . صاحب چیزی .چیزداری . تمکن . تملک : آنچه رسم است که اولیاء عهد را دهند از غلام و تجمل و آلت و کدخدایی ما را [ مسعود