4533 مدخل
۱. گروهی از مردم دارای نژاد، سنت، دین، و فرهنگ مشترک.۲. گروهی از فرزندان یک پدر.
کاروان
آل، اعقاب، ایل، تبار، تیره، جماعت، دودمان، شعب، طایفه، عشیره
clan, family, tribe
طائفة , عشيرة , قبيلة
kabile
قبیلة. [ ق َ ل َ ] (اِخ ) نام اسب حُصَین بن مرداس . (منتهی الارب ).
tribal
detribalization
detribalize
ریدیل
ردیابی
ردبيل ها
ریدینگ، مرز بندی کردن، شیار دار کردن
رها کردن
قبیله
قبیله.
قبیله داران، عضو خانواده، عضو قبیله یا طایفه