قبلةلغتنامه دهخداقبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک دربند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (معجم البلدان ).
قبلةلغتنامه دهخداقبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (ع اِ) چرخه ٔ ریسمان . || ریگ توده ٔگرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، قَبَل . (منتهی الارب ). || سرفه . (منتهی الارب ) (آ
قبلةلغتنامه دهخداقبلة. [ ق َ ل َ ] (ع اِ) نوعی از مهره که بدان مردان را بند کنند و نیز بر گردن اسب بندند بجهت چشم زخم و افسون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
قبلةلغتنامه دهخداقبلة. [ ق ِ ل َ ] (ع اِ) جهتی که روی بدان آورند در نماز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : بدبخت اگر مسجد آدینه بسازدیا سقف فروریزدو یا قبله کج آید. || (اِخ ) کعب
قِبْلَةَفرهنگ واژگان قرآنقبله - نوعي مقابل هم قرار گرفتن - چيزي که آدمي رو به آن ميکند (حالتي است که باعث ميشود دو چيز مقابل هم قرار گيردو عبارت "و اجعلوا بيوتکم قبلة "منظورش اينست که خ
قبلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. کعبه ۲. پرستشگاه، عبادتگاه، معبد ۳. پیشوا، مهتر ۴. جهت، سمت، سو ۵. روبرو، مقابل ۶. جنوب ۷. روش، طریقه
قبله گاهفرهنگ انتشارات معین( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - مکان قبله ، جای قبله . 2 - هر جا که وقت پرستش خدا بدان روی آورند. 3 - عنوانی است احترام آمیز در خطاب به پدر و بزرگان .