قانتاتلغتنامه دهخداقانتات . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قانته : کس نجوید می نشان از هفت زن کامده است اندرقران زیشان صفات برنخوانده خلق پنداری همی مسلمات مؤمنات قانتات . ناصرخسرو.اشارت
قَانِتَاتٍفرهنگ واژگان قرآنزنان مطيع و فرمانبردار- زنان عبادتگر(کلمه قانت اسم فاعل از مصدر قنوت است وقنوت به معناي اطاعتی است که با خضوع و فروتنی همراه باشد )
قابضاتلغتنامه دهخداقابضات . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قابضة. چیزهائی که قبض کند و درهم کشد. ترنجیده کننده . (ناظم الاطباء). ادویه ٔ قابضه . || چیزهای زمخت . (ناظم الاطباء). || دنده ه
القاآتلغتنامه دهخداالقاآت . [ اِ ] (ع مص ) ج ِ اِلقاء. در تداول فارسی زبانان بیشتر در مورد القاء شبهه و تعلیمات بد و گمراه کننده بکار میرود. رجوع به القاء شود.
قنوتلغتنامه دهخداقنوت . [ ق ُ ] (ع مص ) فرمانبرداری کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و از این معنی است قول خداوند تعالی : القانتین و القانتات . (منتهی الارب ). || خاموش
قوامونلغتنامه دهخداقوامون . [ ق َوْوا ] (ع ص ، اِ) ج ِ قوام . (اقرب الموارد) : الرجال قوامون علی النساء بما فضل اﷲ بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات لل
مؤمناتلغتنامه دهخدامؤمنات . [ م ُءْ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مؤمنة. (ناظم الاطباء). زنان ایمان آورنده . زنان باایمان . (یادداشت مؤلف ) : در دعای مؤمنین و مؤمناتی زآنکه هست زیر با
حبذالغتنامه دهخداحبذا. [ ح َب ْ ب َ ] (ع صوت ) بینی ! زهی ! نیکا! خوشا. (مهذب الاسماء). چه خوب است . چقدر محبوب است . و صاحب غیاث اللغة حبذا را، خوب است و بهتر است معنی کرده است
پنداشتنلغتنامه دهخداپنداشتن . [ پ ِ ت َ ] (مص ) گمان بردن . تصور کردن باشد. (برهان قاطع). گمان برده شدن . ظن بردن . ظن کردن . خیال کردن . وهم . (دهار). توهم کردن . اعتقاد داشتن . ح