قالب ماسهخشکdry sand mouldواژههای مصوب فرهنگستانقالب ریختهگری ماسهای که، پیش از استفاده، در دمای بالای صد درجۀ سلسیوس خشک میشود
قالبدیکشنری عربی به فارسیقالب (ريخته گيري) , شمش (طلا و نقره و فلزات) , بصورت شمش در اوردن , قارچ انگلي گياهان , کپک قارچي , کپرک , کپرک زدن , قالب , کالبد , با قالب بشکل دراوردن
قالب ماسهخشکdry sand mouldواژههای مصوب فرهنگستانقالب ریختهگری ماسهای که، پیش از استفاده، در دمای بالای صد درجۀ سلسیوس خشک میشود
ریختهگری در ماسهsand castingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریختهگری که در آن قطعات فلزی در یک قالب ماسهای ریخته میشوند
ریختهگری مرکزگریزانهcentrifugal castingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریختهگری که در آن فلز به درون قالب ماسهای یا دائمی، که حول محور افقی یا عمودی میچرخد، ریخته میشود
قالب نیمهدائمیsemi-permanent mould/ semi permanent mouldواژههای مصوب فرهنگستانقالبی که در آن از ماهیچههای ماسهای استفاده میشود متـ . قالب ماژه * «ماژه» از ادغام «ماسه» و «ریژه» (قالب دائمی فلزی) ساخته شده است.
پوشانش قالبmould coating, mould facing, mould dressingواژههای مصوب فرهنگستانایجاد پوششی مقاوم بر روی قالبهای عموماً ماسهای برای جلوگیری از برهمکنشهای حرارتی یا شیمیایی یا فیزیکی مواد مذاب و قالب