دزدفرهنگ مترادف و متضادجیببر، حرامی، راهزن، سارق، شبرو، طرار، عیار، غارتگر، قاطعالطریق، قطاعالطریق، دستکج
قافله زنلغتنامه دهخداقافله زن . [ ف ِ ل َ / ل ِزَ ] (نف مرکب ) دزد قافله . قاطعالطریق : قافله زن یاسمن و گل بهم قافیه گو قمری و بلبل بهم .نظامی .
راه زنلغتنامه دهخداراه زن . [ زَ ] (نف مرکب ) رهزن . قاطع طریق که راهبند و رهبند و راهدار و رهدار و رهزن نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). سارق . (یادداشت مؤلف ). قاطعالطریق . (دهار). دزد. (رشیدی ). راه بند. (بهار عجم ). دزد و قطاع الطریق . (ناظم الاطباء) (برهان ) (از شعوری ج <span class="hl" dir