قاضی هبةالغتنامه دهخداقاضی هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سناء الملک . رجوع به قاضی سعید هبةاﷲ شود.
قاضی هبةالغتنامه دهخداقاضی هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمد مدتی متولی قضاء حلب و نواحی آن و بسیار محترم و جلیل القدر بوده است . نسب وی به ابوجراده از اصحاب حضرت امیر موصو
قاضیفرهنگ انتشارات معین[ ع . ] (اِفا.) داور و حکم کننده . ؛تنها به ~ رفتن کنایه از: به سخن و عقیدة مخالف توجه نکردن .
قاضیلغتنامه دهخداقاضی . (ع ص ) قاض . نعت فاعلی از قضاء. داور. (فرهنگ نظام ). حکم کننده . (آنندراج ). حَکَم . فقیهی که مرافعات را موافق قوانین کلی شرع فیصله میکند. (فرهنگ نظام ).
بساسیریلغتنامه دهخدابساسیری . [ ب َ ] (اِخ ) ارسلان . نام یکی از امرای عباسی حاکم و از مردم بسا یا فسای فارس . مؤلف تاریخ گزیده در شرح حال القائم بامراﷲ آرد: در اول دولت او کار دی
قاضی حنفیلغتنامه دهخداقاضی حنفی . [ ح َ ن َ ] (اِخ ) عمربن هبةاﷲ یا عمربن احمدبن هبةاﷲبن محمدبن هبةاﷲبن احمدبن یحیی ، ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوحفص یا ابوالقاسم و مشهور به ابن
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) سعیدبن هبةاﷲ (قاضی ...). رجوع به ابن سناءالملک و رجوع به سعید... شود.
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) هبةاﷲبن قاضی الرشید. معروف به ابن سناءالملک . رجوع به هبةاﷲ و رجوع به ابن سناءالملک ... شود.
ابن سناءالملکلغتنامه دهخداابن سناءالملک . [ اِ ن ُ س َ ئِل ْ م ُ ] (اِخ ) قاضی ابوالقاسم سعیدبن هبةاﷲ. وفات 608 هَ .ق . شاعر مشهور مصری . در حدیث شاگرد ابوطاهر احمدبن محمد سلفی اصفهانی .